عطر تنت را در شیشه های رنگی کوچک می فروشند و قسم می خورند تازه از آنسوی آب ها آمده ای
قرار نبود وقتی قهر می کنی اینگونه دلت را به دریا بزنی و بروی …
چکه چکه جگرم شعری است بر زبان چشمانم …
خودم قبول دارم که کهنه شده ام ! آنقدر کهنه که می شود
روی گرد و خاک تنم یادگاری نوشت... بنویس ولی بمان
درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــدن، مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید،
شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی...! و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همه فصلهایِ قشنگِ زند
چه معنـــــى دارد زندگى...!؟ وقتى كه هیچ اتفاقى من و تو را سر راه هم قرار نمى دهد !!
نظرات شما عزیزان:
رزی 

ساعت15:28---29 خرداد 1392
دیگر تمام اشکهای باقی مانده را حلالت نمیکنم تا بدانی چقدر دوستت دارم.
سلام وبت روز به رروز غمناک تر میشه دیگه اشکام سرازیر شدن
سلام وبت روز به رروز غمناک تر میشه دیگه اشکام سرازیر شدن
سسسسسسسسلام وبتو دوست دارم
جوادی 

ساعت11:10---18 خرداد 1392
سلام گلم وبلاگت خوشگله
پنج شنبه 16 خرداد 1392☥ ☥
☥
9:40 ☥Emo girl♣ ♤ l ♣ ♤